خوب آوردن. موافق میل آوردن. کارها بر اثر تقدیر موافق. (یادداشت مؤلف) ، تملق کردن. تملق گفتن. (یادداشت بخط مؤلف).
- خوش آوردن بکسی، طبق میل او گفتن. تملق گفتن. برای تملق او گفتاری یا کرداری را بجای آوردن
خوب آوردن. موافق میل آوردن. کارها بر اثر تقدیر موافق. (یادداشت مؤلف) ، تملق کردن. تملق گفتن. (یادداشت بخط مؤلف).
- خوش آوردن بکسی، طبق میل او گفتن. تملق گفتن. برای تملق او گفتاری یا کرداری را بجای آوردن